فصل پنجم

گاه نوشت های یک دیوانه!

فصل پنجم

گاه نوشت های یک دیوانه!

تابستون

تابستون یکی از فصل هاییه که همیشه دوست داشتم بدونم دلیل خلقتش چی بوده! 

از اونجایی که من جنوبی هستم و اگر کسی بدونه دمای هوای جنوب توی تابستون با چه اعداد نجومی ای برابری میکنه اون وقت دقیقا درک میکنه چرا من از تابستون خوشم نمیاد 

دلیل دیگه اش بیکاری و اوقات فراغت زیادیه که آدم یهو باهاش مواجه میشه! میگن برو سه ماه بیکار باش و خوش بگذرون ! خب آقا یعنی چی!!!! آدم حوصله اش میپکه! سر میره! قل قل میزنه! بسه دیگه بسه!

به جای اینکارا نمیتونستن توی هر ماه یک هفته رو تعطیل اعلام کنن؟!

همیشه اولش آدم خیلی خوشحال میشه که اخ جون تابستون و اوقات فراغت و این سال فلان میکنم و فلان میکنم و اون یکی فلان! بعد میبینه ای داد بیداد! همه تابستون پای گوشی رفت و هیچ کودوم از فلان ها رو هم انجام نداد!!!!

خیلی دوست دارم بدونم همه آدما تابستونشون مثل من میگذره یا نه! 

از شنبه میخام شروع کنم و فلان ها رو انجام بدم 

نظرات 2 + ارسال نظر
پسر لکه ای سه‌شنبه 23 شهریور 1395 ساعت 01:44 http://stainboy.blogsky.com

عههه منم اهوازم

سلام همشهری

پسر لکه ای سه‌شنبه 23 شهریور 1395 ساعت 00:26 http://stainboy.blogsky.com

عهه منم جنوبیم..
کلا بلاگ اسکای انگار خارجه آدم همشهری میبینه ذوق میکنه..
البته من اینجوریم فقد :D

اااا کجای جنوب؟ من اهوازیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد