فصل پنجم

گاه نوشت های یک دیوانه!

فصل پنجم

گاه نوشت های یک دیوانه!

دهم . حس خوب

دو رورزه صبح ها میرم پیاده روی ، خیلی حس خوبیه، نزدیک دو ساعت راه میرم با دوستم ... یک ساعت میریم، یک ساعت برمیگردیم. انقدر توی راه صحبت میکنیم که اصلا متوجه گذر زمان نمیشم. گاها از توی حرفامون نکات خیلی مفید و آموزنده هم در میاد 

 توی این یک هفته دو کیلو کاهش وزن داشتم! لایف استایل خیلی سالمی دارم این چند وقته 

به علاوه اگه امشب هم خوابم نبره رکورد نخابیدنم رو به 72 ساعت ارتقا میدم! 


کم کم دارم با تنهاییم کنار میام ...به چشم یه تجربه خوب دارم نگاهش میکنم ، با وجود اینکه همیشه بدم میومده ازین که یه شخصیت پسرونه داشته باشم ولی همیشه مجبور بودم خیلی فراتر از پسرونه (مردونه) رفتار کنم !

خرید کردن برای خونه، تعمیر پکیج، عوض کردن فیوز برق، نترسیدن از تنهایی، کنار اومدن با سکوت و هم صحبت نداشتن ... همه شون خیلی مهیج تر از اونی که فکر میکردم هستن  خیلی دارم مرد میشم  

نظرات 1 + ارسال نظر
پسرلَکه ای جمعه 26 شهریور 1395 ساعت 22:09 http://stainboy.blogsky.com

خوبه که. مردی میشی واسه خودت

مردی شدم واسه خودم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد