فصل پنجم

گاه نوشت های یک دیوانه!

فصل پنجم

گاه نوشت های یک دیوانه!

یازدهم. امروز

درسته دو روزه که درست نخوابیدم ولی امروز با دوستام واقعا بهم خوش گذشت.

واقعا آدم لذت داشتن دوست هایی به این خوبی رو باید بدونه. از تک تکتون ممنونم که امروز رو اینقدر خوب ساختین با حضورتون (الف . الف. پ . میم. میم. میم. نون. سین. نون. ف. الف). باهاتون خیلی بهم خوش گذشت ... فقط ایکاش اونی که لازم بود باشه هم میبود...

ایکااااش که اینقدر توی فکرم خیالش نمیگذشت!


واقعا خوشحالم که بعد از گذشتن یک سال از پایان دوره کارشناسی هنوز شماها رو دارم  و میتونم کنارتون اینقدر شاد باشم شاید هیچ کودومتون هیچ وقت گذرتون به این وبلاگ نیافته ولی از صمیم قلب دوستون دارم من

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد