فصل پنجم

گاه نوشت های یک دیوانه!

فصل پنجم

گاه نوشت های یک دیوانه!

سکوت

آقا بخدا راس میگن که سکوت سرشار از ناگفته هاس

هیچ آدمی وقتی کنارتون نشسته و ساکته و به افق خیره شده توی ذهنش سکوت نیست

برعکس اون بیشتر از همه حرف برای زدن داره

منتها فرصت رو مناسب نمیبینه یا خیلی دلایل دیگه

من وقتی ساکتم باید یاد آهنگ چاووشی بیافتید که میخونه گمونم واژه ها مغز منو میدون مین کردن ....

توی مغزم هزار تا کلمه میچرخه و به هرکودوم که برسم مث یه بمب منفجر میشه و هزارتا ترکشش میره تو تنم....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد