فصل پنجم

گاه نوشت های یک دیوانه!

فصل پنجم

گاه نوشت های یک دیوانه!

خانواده

خانواده هم چیز خوبیه، ولی از دور

یه دوستی دارم، 25 سالشه، توی دوران کارشناسی مدام مینالید از خانوادش، از اینکه باباش خیلی سخت گیره، از اینکه بهش اجازه نمیدن بیاد بیرون با دوستاش و ....

توی دوره کارشناسی(با وجود همه محدودیت هایی که خانوادش براش ساخته بودن) با یکی از هم کلاسیامون دوست شد و سال آخر ینی توی سن 22 سالگی باهم ازدواج کردن

الان داشتم عکسای پروفایلشو میدیم

90% عکساش با خانوادشه! ینی میخام بگم حالا که ازشون دور شده خانواده خیلی خوب شدن! هفته دو سه روز هم میره بهشون سر میزنه ولی دیگه آزاده و اجازه اش دست شوهرشه که شوهرشم به شدت زن زلیله و عملا ول شده دیگه....


منم وقتی دورم دلم واسه خانواده تنگ میشه حتی واسه غرغراشون و وقتایی که پیششونم جونمو به لبم میرسونن! به راستی که موجودات عجیبین پدر و مادر!

نظرات 1 + ارسال نظر
رضا سه‌شنبه 1 خرداد 1397 ساعت 17:28

معرفی کتاب دائره المعارف عرفانی :

قسمتی از کتاب :



آیا میتوان آدم بود ؟



آدم بودن مقامی فراسوی مرد یا زن بودن است . آدم بودن ، حامل روح خدا و اسمای الھی و خلیفه خدا بر
روی زمین بودن است : پاک بودن، خیر خواه ھمه بودن ، سخی بودن ، با معرفت بودن ، اھل محبت بودن ،
غیور و عزیز بودن ، بی نیاز و دلیر بودن، لطیف و فھیم بودن و صادق و با وفا بودن و ......
آیا براستی دیگر دورۀ آدمیت سپری شده است و صدق و وفا و مھر و عزّت و عصمت ناممکن شده است ؟
آیا صادق و وفادار و عاقل بودن مترادف با خودکشی و نابودی است ؟
آیا راھی جز ھرزه گی و ریا و خیانت و خود فروشی باقی نمانده است ؟
آیا انسانیت فقط نقشی برای سینما است آنھم سینمائی که محکوم به ورشکستگی می باشد ؟
براستی امروزه آدم کیست ؟ چه کسی روح آدمیت را از پدرمان حضرت آدم به ارث برده است ؟ آیا امروزه
« وارث آدم » چه کسی است ؟
چنین کسی در ھر کجا که باشد ھمو امام زمان و مکان خویش است بی ھیچ شمشیر و اسب سفید و
عصای موسی و معجزاتی دگر !؟

آدم بودن بسیار سخت تر از ناجی بودن است . ناجی بودن ھمان آدم بودن است .



از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد پنجم ص 257

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد