یه چیزی میگم آویزه گوشتون کنید ... هیچ وقت کاری نکنید که کسی نسبت به خودش احساس بدی داشته باشن
دلشونو نزارید بشکنه بعد وقتی باهاشون میخندین
مراقب آدمای دوس داشتنی زندگیتون باشین
از دستشون بدین دیگه به دست آوردنشون سخته
چند وقته که بهش اجازه دادم بیاد تو زندگیم، ولی فکر کنم اون منو توی فرند زونش (Friend Zone) قرار داده! خیلی دوسته باهام.
یه وقتاییم بهش اجازه میدم بیاد خونه پیشم. البته خودش خوب میدونه که باید حد و مرز رو رعایت کنه :)
نشستیم روی دوتا صندلی لب پنجره باهم سیگار کشیدیم و داشتیم فیلم میدیدیم، یهو دیدم نشسته خوابش برده :) از خواب پرید وگفت وای چی شد من این قسمتو ندیدم... رفت پایین دراز کشید و یکم فیلمو زد عقب که ببینه قسمتایی که از دست داده رو
و دوباره خوابش برد... پنجره رو بستم که باد سرد بهش نخوره و خیلی یواش پتو انداختم روش... چقد آروم خوابیده :)
جدیدا دارم فکر میکنم کاش من "خدا"ی زندگی خودم بودم، کاش رفتار و اخلاق و بودن و نبودن آدما توی زندگیم دست من بود
کاش من این من نبودم :(
احتمالا توی این برهه زمانی از زندگیم سیمرغ طلایی خوشحال کننده ترین لحظه تعللللق میگیره به دقیقا همون لحظه ای که ارور های کدت رو رفع میکنی
خوووووب و خوشحالم مثل هوای این روزای تهران
بعضی وقتا باید به جای ضعفا به نقاط قوت خودمون نگاه کنیم تا به خودمون روحیه بدیم.
بعضی وقتا هم دقیقا باید روی ضعفامون تمرکز کنیم تا اونا رو بهتر بشناسیم و بتونیم یه جوری برطرفشون کنیم.
اما از همه مهم تر اینه که اینی که الان هستیم رو بپذیریم و کاملا خودمونو شناسایی کنیم.
بدونیم کجاها داریم کم میزاریم و کجاها داریم زیاد میزاریم ... این منم که این زندگی رو ساختم، خودمم میتونم بهتر یا بدترش کنم :)
میتونم بهشت بسازم ازش یا جهنم به تمام معنا :)
من باید روی خودم تمرکز کنم :) فک کنم همه ی ما آدم ها باید همین کارو کنیم... نه؟