فصل پنجم

گاه نوشت های یک دیوانه!

فصل پنجم

گاه نوشت های یک دیوانه!

پنجم . تصمیم کبری

یکی از ویژگی های من اینه که نمیتونم در حالت نشسته فکر کنم یا تصمیم بگیرم! 

امروز پاشدم و احساس کردم زندگیم به فکر و سر و سامون نیاز داره، شال و کلاه کردم و راه افتادم تو خیابونا... بیست و نه هزار و پونصد و خورده ای قدم برداشتم و از بدو تولد تا روزی که قراره برم توی کفن از جلوی چشمم گذشت... تا بالاخره تونستم یه سری نتایج جدید و تصمیمای جدید واسه زندگیم بگیرم...


تاحالا چیزی که از زندگیم خاستم یه زندگی خیلی آروم و معمولی بوده ولی خوشبخت! دوست داشتم یه آدم خیلییی معمولی و عادی باشم با تحصیلات لیسانس، یه خانوم خونه دار ، یه مامان فوق مهربون ، یه همسر خوب ، تنها چیزی که میخاستم  ارامش بود ... هیچ وقت حتی ثروت زیاد هم نخاستم ... اینا همه چیزایی بود که راهی برای رفتن به سمتش نبود، ینی خودش باید میومد طرفم ... ولی هیچ کودومش رو نمیتونم داشته باشم ... حتی عشق زندگیم رو هم از دست دادم و احتمالا دیگه هیچ وقت نتونم جاش رو با فرد دیگه ای پر کنم

امروز دیدم این همه چیز رو خاستم و به دست نیاوردم، شاید باید به سمت چیزایی که نمیخام! میخام برم سمت درس، سمت آینده ای که دیگران برام مشخص کردن، سمت چیزایی که تلاش نیاز داره. وقتی کارشناسی قبول شدم به خودم قول دادم دیگه جلوتر نمیرم! ولی بقیه گفتن ایشالا ارشد، ایشالا اپلای کنی بری یه دانشگاه خارجه!!!

حالا که افتام توی این راه میخام تا تهش برم دیگه. حتی میتونم به شغل استاد دانشگاه بودن که هیچ وقت علاقه ای بهش نداشتم فکر کنم!!! 

از امروز زبان میخونم ... سال دیگه تافل میدم... میخام بجنگم واسه آینده ای که ازش بدم میاد و هیچ وقت نخاستمش!

من خرم 

چهارم . بووووق بوووق

یه سری آدما هم هستن خیلی خوشبختن توی زندگیشون، زن دارن، بچه دارن، معروفن، خواننده خیلی خوبی ان!

ولی نمیدونم چرا زندگی آروم بقیه مث خار شده رفت تو چش اینا! چرا نمیتونن ببینن یه عده بدبخت با شکست عشقی هاشون کنار اومدن و دارن زندگیشونو سر میکنن...

خو لامصب حتما باید آهنگی بخونی که زندگی رو زهر کنی واسه اونی که شکست عشقی خورده؟؟؟؟

خو این چه آهنگیه خوندی تو......


توصیه میکنم اگه بدهکارین؛ عشقتون ترکتون کرده، یا اوضاع مناسبی ندارین حتما آهنگ "یه روزی میاد" احسان خواجه امیری رو گوش فرا بدین!

سوم . خوشحالی من

دیشب که همچنان از استرس نتایج خوابم نبرد و به سختی خوابیدم، مابینش هم هی پا میشدم سایت سازمان سنجش رو رفرش میکردم که بیینم خبری هست یا نه!

تا بالاخره حدودای سه و نیم ظهر که نتایج رو زدن و خدااا رو شکردقیقا همون چیزی بود که میخواستم. فقط امیدوارم بعدا ازین انتخابم پشیمون نشم! 

خلاصه اینکه خیلی خوشحالم ازین که همچون موفقیتی رو داشتم توی کارنامه ی زندگیم!


تصمیم گرفتن و انتخاب کردن مقوله ایه که ما هرروز باهاش سر و کار داریم . حتی سر اینکه امروز ناهار چی بخوریم؟ هم میتونیم گزینه ای زیادی داشته باشیم و تصمیم گیری سختی داشته باشیم.

از بچگی وقتی به آینده ام فکر میکردم نمیدونستم دوست دارم چیکاره بشم، فقط میدونستم نمیخوام دکتر و معلم بشم. شغل ایده آل توی ذهنم "مهندس" بوده ولی هیچ وقت در ذهنم نمیگنجید که مهندس یک شغل نیست بلکه یک درجه اس! اینو الان که مهندس شدم فهمیدم و دیگه برام قابل تغییر نیست! فقط دارم در راستای "مهندس تر" شدنم تلاش میکنم بلکه بتونم شغلی با این درجه ام پیدا کنم  

کلا بین همه تصمیم ها و انتخابای که توی زندگیم داشتم فکر کنم این تغییر  رشته و ارتقاء دانشگاه عاقلانه ترینشون بوده! البته بعد ازیه تصمیم دیگه ای که واسم خیلی سخت بود گرفتنش!


کاش همه روزها و لحظه ها به خوبیه روزای خوشمون باشه

کاش زندگیامون رنگی رنگی و شاد باشه

کاش همه خوشحال باشیم



دوم. استرس فول!

الان که یک شنبه مورخ هفت شهریور سال هزار و سی صد و نود و پنج هجری شمسی می باشد جهت ثبت در تاریخ عرض میکنم که بسیار استرس فول هستم! چرا که سازمان سنجش اعلام کرده که فردا مورخ هشت شهریور قراره نتایج نهایی آزمون ارشد رو اعلام کنه! من که  تقریبا تکلیفم مشخصه ولی خب به هر حال سیب زمینی که نیستم که استرس نداشته باشم! 


همچنان چند روزیه که از بیکاریه مضمن رنج میبرم و هرچند کسی زیاد سراغم رو نمیگیره ولی همون یکی دو نفری هم که حالمو جویا شدن محض آب شدن دلشون گفتم که عالی ام و خیلی داره بهم خوش میگذره

یکم

از این لحظه به بعد میخوام برای نوشته های وبلاگم شماره بزنم

دوست دارم اگه چندین سال دیگه من بودم و این وبلاگ بود و خواننده ای هم در کار بود؛ به شمارگان پستام نگاه کنم و بگم وااای ینی من این همه حرف واسه زدن داشتم؟!


امروز واسم روز شلوغی بود، روزای شولوغ تنهایی کمتر احساس میشه. کار خاصی انجام ندادم اما همین که به کارای روز مره ام رسیدگی میکنم انگار دارم قدمای خیلی بزرگی واسه زندگیم برمیدارم. دارم واسه ثبت نام ارشد آماده میشم و واااویلا اگه پس فردا نتایج بیاد و جایی قبول نشم