فصل پنجم

گاه نوشت های یک دیوانه!

فصل پنجم

گاه نوشت های یک دیوانه!

اپلای

دو روزه جدی میام میشینم زبان میخونم

هر دفه به رفتن فکر میکنم خیلیییی پشیمون میشم اصن از زندگی سیر میشم

کاش انقد تنها نمیرفتم 

ینی این همه آدم دارن میرن یکیشونو من نمیتونم پیدا کنم باهاش برنامه ریزی کنم باهم بریم حداقل سختیامون نصف شه؟

دارم یه ویدیوو میبینم راجب مقایسه امریکا و کانادا. چقد میترسممممم از رفتن

اصنم دست و دلم به تافل ثبت نام کردن نمیره، همش منتظرم یه اتفاقی شاید بیافته پشیمون شم نرم :)) فاک دیس لایف  اند دیس سیچوعیشن 

نظرات 1 + ارسال نظر
. دوشنبه 25 تیر 1397 ساعت 10:01 http://fidgety.blogsky.com

موقعیتشو اگه داری برو ولو تنها اما اگه اگه میخوای بمونی یکی از بهترین بهونه ها عاشق شدنه
پس برو ادم مناسبش پیدا کن و عاشق شو
ما رو هم برای جشن عروسی فراموش نکن

موقعیت رفتن الان برام خیلی جوره ولی موقعیت عاشق شدن و ازدواج کردن خیر :))
به زور دارم میرم دیگههه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد